این روزها در بین جلسات شرکت، گاهی برای صرف چایی جلوی این پنجره میایستم و به هیاهوی این شهر شلوغ و دود گرفته نگاه میکنم. ماشینها و آدمهایی که با چهرههای خندان، درهم و بیحوصله با سرعت در حال رفتنند.
با خودم فکر میکنم چند نفر از این آدمها شهامت اجرا کردن ایدههایشان را در زندگی داشتند؟
چند تا از آن ایدهها به سرانجام رسیده است؟ و چندتایشان زیر کوهی از ترس و ناامیدی دفن شدهاند؟
شاید در نگاه اول، در ذهن شما این حرف شکل بگیرد ایده که زیاد هست، اما برای به سرانجام رساندنشان نه پولی هست نه فرصتی و نه حوصلهای.
تا حدودی با قسمت اول این حرف موافقم. ایده زیاد هست، اما قسمت دوم را شکل دیگری میبینم.
مشکل اینجاست، بسیاری از ایدههای ما سناریو، پشتکار و قدرت ریسک ندارند.
ما ایدههایمان را در دایرههای خط کشیدهی ذهنمان محدود کردهایم، انتظار به سرانجام رسیدن آن ها را داریم، از نرسیدنشان هم ناامید میشویم و در نهایت کنار تمام ایدههای نافرجام دیگرمان رهایشان میکنیم.
یک سیکل معیوب و تکراری!
برای یک بار هم که شده، یک قدم از این دایرهها بیرون بگذارید و برای ایدههایتان سناریو داشته باشید. دست از این سیکل معیوب بردارید و فقط انجامش دهید.
دست از یادنگرفتن، نخواندن، نگفتن، ننوشتن، اشتباه نکردن، ناامید بودن، ترسیدن، نخواستن و نتوانستن بردارید و انجامش بدید.
به قول استیو جابز
جهان همیشه پر از ترسوهای خوش فکر است.
جسارت اجرایی کردن ایدههایتان را داشته باشید.
محمد قاسمی
بنیانگذار و مدیرعامل مزدکس
نظرها
0 نظر
Please ورود to leave a comment.